من
معمولی هستم یک آدم معمولی یک قیافه ی معمولی ، خانواده ی معمولی ضریب هوشی معمولی کار معمولی با خیلی چیزهای دیگر که همه شان معمولی است . من یک مادر هم هستم . کامل نیستم ، گاه غذا می پزم گاه نهگاه به تکالیف فرزندانم رسیدگی می کنم گاه نه گاه با آنها به پارک و طبیعت می رویم و گاه فقط توی خانه غر می زنم سرشان که چرا وسایلشان همه جا پهن است که چرا مسئولیتهایشان را انجام نمی دهند که چرا حاضر جواب شده اند که چقدر انتظار دارند ...گاهی هم شادم می خندم ، می رقصم ، سربه سرشان می گذارم . من معمولی هستم . صبح تا شب من، مثل خیلی از اطرافیانم به کتاب و تکنولوژی گره نخورده من حتا کتابهایی را هم که خوانده ام گاه یادم می رود جزوه های زبانم هم همینطور ..چون من یک آدم معمولی هستم من معمولی هستم یک آدم معمولی یک قیافه ی معمولی دلم میخواست اینگونه نبودم . دلم میخواست به اندازه ی مریم میرزاخانی مایه فخر بودم و به اندازه ایلان ماسک باهوشدلم میخواست یک سرآشپز بودم و غذاهایم عالی بود . دلم میخواست به اندازه ی آنجلینا جولی زیبا و به اندازه ی جنیفرلوپز خوش اندام بودم . دلم میخواست معمولی نبودم . دلم میخواست یک نابغه ی مهربان پولدار عاشق فداکار بودم . من از معمولی
بودن متنفرم . من از معمولی بودن متفنرم تنگ بلور ...
ادامه مطلبما را در سایت تنگ بلور دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bloureroya بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 27 آذر 1401 ساعت: 19:11